فروشگاه ایرانی

 
 
 
 
 
شیوه‏های تربیت دینی خانواده - موبایل برای تو
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شیوه‏های تربیت دینی خانواده

تربیت دینی در محیط خانواده دارای دو شیوه اساسی کلامی و نمادین است که هر یک در تربیت کودک نقش اساسی دارد. به طور خلاصه، به آنها اشاره می‏شود:

<$BlogSkyMore4Post$>

الف ـ شیوه کلامی:

منظور از شیوه کلامی (دستوری - بیانی) امر و نهی‏های والدین و دیگر اعضای خانواده است که نسبت‏ به بایدها و نبایدهای دینی کودک صورت می‏گیرد. یعنی به آنچه پدر و مادر در مورد انجام احکام و کارهای دینی به کودک دستور می‏دهند «شیوه‏» کلامی تربیت گفته می‏شود. این نوع تربیت ‏به نوبه خود در رشد و شکوفایی حس دینی کودک تأثیر فراوان دارد. زیرا کودک در دوره کودکی وابستگی کامل به والدین دارد و با دید مثبت‏به آنها می‏نگرد و هر چه از آنان دریافت کند، می‏پذیرد. گفتارهای والدین، اعم از دستوری و غیر دستوری حتی سخنان معمولی آنها در شکل ‏گیری رفتار و افکار کودک مؤثر است و چه بسیار سخنان نامناسب و احیانا دروغ‏ها، سرزنش‏ها و تهدیدهایی که در محیط خانه جریان می‏یابد در روح کودک اثر منفی می‏گذارد. براین اساس پدر و مادر لازم است در گفتار و دستورات خود به کودک، دقت نمایند تا عامل بدآموزی فرزندانشان نگردد.

ب. شیوه نمادین (عملی):

 به آنچه کودک از اعمال و رفتار والدین و دیگر افراد خانواده یاد می‏گیرد بدون این ‏که دعوتی از او شده باشد، «شیوه نمادین (عملی)» تربیت گفته می‏شود. این‏گونه یادگیری و تربیت ‏به صورت پنهان صورت می‏گیرد و در شکل‏گیری شخصیت کودک بسیار مؤثر بوده و در عین حال دارای دامنه گسترده‏ای است. اساساً یکی از شیوه‏های تربیتی انبیا تربیت از راه عمل بوده و برای تربیت دینی مردم از آن استفاده می‏کرده‏اند. یعنی پیش از آن که به مردم دستوری بدهند، خود به آن عمل می‏نمودند و برای مردم الگو قرار می‏گرفتند. بیشتر مردم و به ویژه کودکان از رفتار ظاهری دیگران تقلید می‏کنند و یا پس از مشاهده رفتار آنها دست‏کم، زمینه تربیت کلامی برایشان فراهم می‏شود. بر این اساس حضرت ابراهیم(ع) برای هدایت ‏بت‏پرستان از شیوه غیرکلامی و عملی استفاده می‏نمود و به جای موعظه و نصیحت ‏با شکستن بت‏ها به آنها نشان داد که چنان معبودهایی بی‏روح نفع و ضرری به حالشان ندارد و وقتی بت‏پرستان او را مورد بازپرسی و تهدید قرار دادند برای او زمینه تربیت کلامی فراهم شد و با بیان قوی و استدلال منطقی به سؤالات بت‏پرستان پاسخ داد و وجدان ختفه آنها را بیدار ساخت. در اثر گفتار منطقی و بیان شیوای حضرت ابراهیم(ع)، فطرت توحیدی بسیاری از بت‏پرستان از پشت پرده‏های جهل و تعصب ظاهر گشت و گروهی از آنها به دین توحیدی گرویدند.

پیامبر گرامی(ص) نیز در موارد متعددی، مانند تعلیم نماز و حج از این شیوه استفاده کردند وفرمودند: «صلوا کما رایتمونی اصلی؛نماز بگزارید، آن‏گونه که می‏بینید من نماز می‏گزارم.»[1] استفاده از شیوه غیرکلامی و عملی در تربیت دینی کودک نیز بسیار مؤثر است و باید در این زمینه از آن بهره گرفت. دوره کودکی دوره وابستگی و اعتماد کامل کودک به والدین است و میزان تأثیرپذیری او از پدر ومادر بسیار عمیق و پابرجاست. ازاین ‏رو برای تربیت دینی کودک فرصت مناسبی است. بیشترین ارتباط کودک در این دوره با والدین است و ارتباط در تمامی ابعاد پنهان و آشکار وکلامی و غیرکلامی آن زمینه‏ساز رشد و تحول کودک در جنبه‏های روحی و بدنی است. تنها الگوی مورد اعتماد کودک در این دوره، پدر و مادر است و تا آنجا که بتواند خود را بر اساس رفتارهای آنان منطبق می‏سازد. چشمان ظریف و تیزبین کودک مانند دوربین حساس از تمام صحنه‏های زندگی خانواده و به خصوص حرکات و رفتار والدین و دیگر اعضای آن، فیلم‏برداری می‏کند. از لبخندها، زمزمه‏ها ونوازشهای والدین درس خوش‏بینی، امیدواری، اعتماد و محبت می‏آموزد و به عکس از تندی‏ها، بد رفتاری‏ها و عصبانیت‏های آنها درس تندی و بداخلاقی می‏گیرد. معمولاً کودک سخن گفتن، آداب معاشرت، رعایت نظم یا بی‏نظمی، امانت‏داری یا خیانت، راست‏گویی یا دروغ‏گویی، خیرخواهی یا بدخواهی را در محیط خانه فرا می‏گیرد. اگر پدر ومادر به دستورات دینی اهمیت دهند، اهل عبادت، نماز، دعا، تلاوت قرآن و توجه به معنویات باشند، بدون شک بر ابعاد روحی و دینی کودک تأثیر می‏گذارند. به همین دلیل کودک سه یا چهار ساله هنگام مشاهده نماز والدین به نماز ترغیب می‏شود و مانند آنان به رکوع وسجده می‏رود. فرزندان کوچکی که همراه پدر ومادر به مساجد و حسینیه‏ها رفته درمجالس عزاداری امام حسین(ع) شرکت می‏نمایند و مانند پدر و مادر خود را به حالت گریه در می‏آورند، همه حاکی از تأثیر عملکرد والدین بر رفتار دینی فرزندان است. اظهار این‏گونه رفتارها از کودک ناشی از تأثیر عمیق رفتار والدین بر جسم و روح اوست که غالباً تبدیل به ملکه می‏شود و تا پایان عمر در او باقی می‏ماند. از میان اعضای خانواده، مادر نقش بیشتری در تربیت کودک دارد. چرا که او نخستین کسی است که رابطه‏ای مستقیم با کودک دارد، نیازهای او را تأمین می‏کند و به خواسته‏هایش پاسخ می‏گوید. از این‏رو کودک از عواطف، احساسات، نگرش‏ها و اندیشه‏های مادر بیشتر متأثر می‏شود و بر این اساس، وظیفه ما در در قبال تربیت دینی کودک سنگین‏تر است.



[1] - محمدباقر مجلسی ـ بحارالانوار، جلد 85، ص 279.



کلمات کلیدی :
  • بایگانی

  • یادداشت‌های بایگانی نشده